کد مطلب:26668
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:26
فلسفه اين كه دو چوب تر در لحد ميّت مي گذارند چيست ؟
مقدمه : حكيم كسي را گويند كه همهء گفتار و كردارش , هدف و غايتي عقل پسند داشته باشد. حكيم برايجاد يا ترك چيزي امر و نهي نمي كند مگر حكمتي , مقتضي وجود يا عدم آن باشد.
همهء احكام ـ تشريع و تكوين ـ الهي چون از جانب خداوند است , مبتني بر حكمت و فلسفه ايت است . به بيان ديگر, به طور اجمالي مي دانيم : همهء احكام اسلامي ـ اعم از واجبات و مستحبات يا محرّمات ومكروهات بر پايهء مصالح و مفاسد پايه ريزي شده است .(1)
انسان حق دارد از حكمت احكام سؤال كند و با تحقيق و پژوهش مصالح و مفاسد آن را دريابد. درك حكمت همهء احكام اگر چه كمال مطلوب است و آدمي مي تواند با توسعهء تلاش و كاوش خويش و بهره وري از دانش , بيشتراز پيش به فلسفهء احكام وقوف يابد و به آن كمال نزديك تر گردد, ليكن دست يابي به قلّه آن ميسور نيست ,(2) چه آن كه انسان تا از همهء موجودات هستي آگاهي نداشته باشد و به اسرار و رموز آفرينش پي نبرد, نمي تواند از حكمت همه ءاحكام الهي سر در بياورد. توجه به اين نكته مفيد است كه تكامل عقل و انديشه و پيشرفت تدريجي علم و تجربه ,بشر را قادر مي سازد پرده از چهرهء بسياري از حقايق و حكمت احكام الهي بردارد, چنان كه بشر در گذشته از حكمت حرمت خوردن گوشت خوك يا از علت كراهت خوابيدن در شب زير درخت و ده ها حكم ديگر, بي اطلاع بود, اماتكامل تدريجي علم و انديشه موجب شد انسان بتواند حكمت و فلسفهء بسياري از احكام الهي را دريابد.
چنان كه اشاره شد, قدرت انسان بر فهم حكمتِ برخي از احكام به اين معنا نيست كه انسان قادر به درك حكمت ِتمام احكام و يا قادر به درك تمام حكمت هر حكمي است . فهم تمام حكمت هر حكمي در ديني كه متصدي تنظيم وتبيين برنامهء سعادت انسان در تمام عوالم زندگي است , مقدور نمي باشد, مگر براي كسي كه بر آن عوالم و حوايج انسان و راه هاي تأمين آن آگاه باشد.
اينك پاسخ پرسش بنابراين :
اگر حكمي مانند گذاشتن دو قطعهء چوب تر در كفن ميت ـ با خصوصيات و ويژگي هايي كه در روايات آمده ـ ازطرف شارع مقدس يعني پيامبر اسلام 6مستحب اعلام شده باشد, چون حضرت بر پايهء كريمهء آن چه مي گويد,() از طرف خداوند عليم و حكيم است , قطعاً حكمتي بر آن مترتب (پـاورقي 2.سخنان امامان معصوم :كه اوصياي پيامبرند و به حكم آيات قرآن و روايات از مقام عالي عصمت برخوردارند. نيز همانند سخنان پيامبر است .
است و منفعتي را در بر دارد, چه آن حكمت و منفعت را انسان آلان يا آينده بتواند درك كند يا نتواند بهمد. در برخي روايات از جمله روايتي از امام باقر7نقل شده (3) كه گذاشتن دو قطعه چوب تر از درخت نخل يا سدر و يا غير آن با ويژگي هايي كه از جهت اندازه و كيفيت قرار دادن در كفن ميّت گفته شده , موجب آسان شدن حسابرسي و تخفيف عذاب قبر مي گردد. در روايتي دربارهء گذاشتن جريدِتَين ـ دو چوب تر ـ همراه ميّت از امام صادق 7سؤال شد,(4)
حضرت فرمود: . در روايت ديگري (5) حضرت مي فرمايد: .
در روايات مذكور و رواياتِ ديگر همان باب آمده كهچوپ اگرتر باشد, باعث تخفيف عذاب قبر يا آسان شدن محاسبه مي شود. چون خشك تأثير ندارد.
تحقيق مسئله :
حقيقت اين است كه و چگونگي تأثير چوب , بر ما پوشيده و مخفي است , اگر چه توجيهاتي بر پايه ءذوقيات و ذهنيات بيان مي شود, اما توجيهات مبتني بر برهان قطعي عقلي و اصول علمي و مأخوذ از صراحت ادلّه ءشرعي و روايات نيست . البته مي تواند برخي از اذهان دوروپرت از بزرگراه حقيقت را به صراط مستقيم برساند وذهن را پذيراي حكم عقل كند كه مي گويد: .(6)
چنان كه اميرالمؤمنين 7در نامه به فرزندش امام حسن 7پس از بيان مطالبي راجع به مبدأ و معاد مي فرمايد:
چيزي را از اين مطالب بر تو مشكل آمد نتوانستي با معيارهاي علمي و عقليِ خود توجيه كني , فوراً ردش نكن , بلكه آن رابرناداني خود حمل كند, زيرا تو در ابتداي آفرينش نادان بودي , سپس دانش آموخيتي . چه بسيار از اموري را كه امروز تونمي داني و نسبت به آن متحير و سرگرداني , ولي در آينده جبر اثر تكامل انديشه و علم ج نسبت به آن بينا و آگاه شوي >.
توجيهات ذوقي
1 همان گونه كه اسلام براي جان و مال انسان زنده , حرمت و ارزش ويژه اي قايل است , بزرگداشت و احترام به شخصيت مردگان را نيز امري لازم مي داند, چون مرگ را به معني و استمرار زندگي در دنياي ديگر كه كيفيت آن متأثر از چگونگي عملكرد در اين دنيا است , مي داند. به همين جهت و به خاطر تلطيف احساسات و همراهي و همدلي با عواطف بازماندگان , اسلام برخي تشريفات غير خرافي را تجويز نموده و بلكه دستور وجوبي يا استحبابي براي انجام آن صادر نموده است . در راستاي همين اصل است كه اهانت به جسد و حتي قبر مؤمن جايزنيست . پيامبر اكرم 6فرمود: .
2 اين عمل جنبهء سمبليك و نمادين دارد و حامل پيام و تذكر خاصي است ; يعني مي خواهد انسان را متوجه سازد كه از لحظه اي كه كه تو را در قبر مي گذارند تا دامنهء قيامت كبري , اوّلاً: بدان كه حساب و كتابي و كيفر و پاداشي در كار است و آن چه به دردت مي خورد و مي تواند عامل نجات و رهايي تو گردد, اطاعت از خدا و پيامبر در همه ءامورِ كوچك و بزرگ است و پيروي از خدا و رسول باعث نجات و رستگاري است .
ثانياً: مپندار كه پروندهء اعمال تو با مرگ مسدود مي گردد, بلكه از لحظهء مرگ كه آغاز حيات برزخي است تا نفع صور ديگران و تربيت شايستهء فرزندان و شاگردان يا با تأليف كتاب ارزشمند و تأسيس مؤسسهء خيريه و احداث راه و بناي عالم المنفعه كاري كند كه بعد از مرگ نيز پيوسته از ثواب و خيرات آن بهره مند شود. بازماندگان نيز بدانند كه هر خوبي و خيراتي در حق اموات بشود, در سرنوشت آنان تأثير مي گذارد, حتي با قرار دادن دو تكه چوب تر در لحدميّت . به همين صورت اگر از گفتار و رفتار و عملكرد او, نام ننگي و سنت سيئه اي بر جاي بماند و فردي منحرف گرددو فرزند يا شاگردش به خاطر كوتاهي او گمراه شود و گناهي انجام بگيرد, بر گناه او افزوده مي شود و در نتيجه عذاب او شدت مي يابد. خداوند عالِم , به همهء اسرار هستي است .
(پـاورقي 1.در قرآن كريم و روايات اسلامي فلسفهء وجوب و حرمت برخي احكام شرعي بيان شده و مرحوم شيخ صدوق در كتاب علل الشرايع , بسياري از آن روايات را جمع آوري كرده است .
(پـاورقي 2.زيرا قرآن به پيامبر اسلامي 6مي گويد: علم نزد خدا است >. ملك (67 آيه 26و كريمهء . اسرا (17 آيهء 85 اگر چه در مورد روح آمده , ولي اختصاص به مورد ندارد, بلكه بايد گفت انسان در همهء موضوعات , معلوماتش نسبت به واقعيت امر اندك است .
(پـاورقي 3.محمد بن الحسن الحر العاملي , وسايل الشيعه , ج 2 ص 736
(پـاورقي 4.همان , ص 738
(پـاورقي 5.همان , ص 736
(پـاورقي 6.قرآن مي گويد: راسخون در علم , يعني كساني كه وارد خانهء علم شدند و در دنياي علم رسوخ كردند, نه آن كه ذهنشان را انبار اصطلاحات و الفاظساخته اند, مي گويند: ما به همهء احكام و قوانيني كه از طرف خدا آمده ايمان داريم . چه آن قوانيني كه حكمت و فلسفهء آن را به تفصيل شناخته باشيم يا به اجمال . آل عمران (3 آيهء 7
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.